از ساعت 9 تا 14
کلاس شبکه
روز | 8-11 | 11-14 | 14-17 | 17-19 |
چهارشنبه |
|
| امنيت | سيستم عامل شبكه |
پنج شنبه | مهندسي فناوري اطلاعات | تجارت الكترونيك | محيطهاي چند رسانه ايي | آزمايشگاه شبكه |
باز باران
با ترانه
با گوهر های فراوان
می خورد بر بام خانه
من به پشت شيشه تنها
ايستاده :
در گذرها
رودها راه اوفتاده.
شاد و خرم
يک دوسه گنجشک پرگو
باز هر دم
می پرند اين سو و آن سو
می خورد بر شيشه و در
مشت و سيلی
آسمان امروز ديگر
نيست نيلی
يادم آرد روز باران
گردش يک روز ديرين
خوب و شيرين
توی جنگل های گيلان:
کودکی دهساله بودم
شاد و خرم
نرم و نازک
چست و چابک
از پرنده
از چرنده
از خزنده
بود جنگل گرم و زنده
آسمان آبی چو دريا
يک دو ابر اينجا و آنجا
چون دل من
روز روشن
بوی جنگل تازه و تر
همچو می مستی دهنده
بر درختان می زدی پر
هر کجا زيبا پرنده
برکه ها آرام و آبی
برگ و گل هر جا نمايان
چتر نيلوفر درخشان
آفتابی
سنگ ها از آب جسته
از خزه پوشيده تن را
بس وزغ آنجا نشسته
دمبدم در شور و غوغا
رودخانه
با دوصد زيبا ترانه
زير پاهای درختان
چرخ می زد ... چرخ می زد همچو مستان
چشمه ها چون شيشه های آفتابی
نرم و خوش در جوش و لرزه
توی آنها سنگ ريزه
سرخ و سبز و زرد و آبی
با دوپای کودکانه
می پريدم همچو آهو
می دويدم از سر جو
دور می گشتم زخانه
می پراندم سنگ ريزه
تا دهد بر آب لرزه
بهر چاه و بهر چاله
می شکستم کرده خاله
می کشانيدم به پايين
شاخه های بيدمشکی
دست من می گشت رنگين
از تمشک سرخ و وحشی
می شنيدم از پرنده
داستانهای نهانی
از لب باد وزنده
راز های زندگانی
هرچه می ديدم در آنجا
بود دلکش ، بود زيبا
شاد بودم
می سرودم :
" روز ! ای روز دلارا !
داده ات خورشيد رخشان
اين چنين رخسار زيبا
ورنه بودی زشت و بی جان !
" اين درختان
با همه سبزی و خوبی
گو چه می بودند جز پاهای چوبی
گر نبودی مهر رخشان !
" روز ! ای روز دلارا !
گر دلارايی ست ، از خورشيد باشد
ای درخت سبز و زيبا
هرچه زيبايی ست از خورشيد باشد ... "
اندک اندک ، رفته رفته ، ابرها گشتند چيره
آسمان گرديده تيره
بسته شد رخساره خورشيد رخشان
ريخت باران ، ريخت باران
جنگل از باد گريزان
چرخ ها می زد چو دريا
دانه های گرد باران
پهن می گشتند هر جا
برق چون شمشير بران
پاره می کرد ابرها را
تندر ديوانه غران
مشت می زد ابرها را
روی برکه مرغ آبی
از ميانه ، از کناره
با شتابی
چرخ می زد بی شماره
گيسوی سيمين مه را
شانه می زد دست باران
باد ها با فوت خوانا
می نمودندش پريشان
سبزه در زير درختان
رفته رفته گشت دريا
توی اين دريای جوشان
جنگل وارونه پيدا
بس دلارا بود جنگل
به ! چه زيبا بود جنگل
بس ترانه ، بس فسانه
بس فسانه ، بس ترانه
بس گوارا بود باران
وه! چه زيبا بود باران
می شنيدم اندر اين گوهرفشانی
رازهای جاودانی ،پند های آسمانی
" بشنو از من کودک من
پيش چشم مرد فردا
زندگانی - خواه تيره ، خواه روشن -
هست زيبا ، هست زيبا ، هست زيبا ! "
باشنیدن کلمه پرینتر اولین چیزی که به ذهن مان می رسد گرفتن پرینت از اسناد و عکس های مان است و دومین چیز ، سایز و قابل حمل و نقل نبودن آن به آسانی است. اما Printouts ذهنیت دوم شما را تغییر خواهد داد . این پرینتر با طراحی زیبا و سایز کوچک می تواند بعنوان یک ابزار دست برای شما و همیشه در کیف لپ تاپ شما باشد . این پرینتر با طول ۲۳ و عرض ۶ سانتیمتر زیاد جاگیر نبوده و بعنوان یک پرینتر کار راه انداز میتوان کمک دست باشد . برای پرینت گرفتن به کامپیوتر نیازی نیست و کافیست تا فلش درایو خود را به آن متصل کنید . به همه اینها دکمه ها و نمایشگر OLED را اضافه کنید که زیبایی کار را دوچندان کرده است.
هر احمقي مي تواند چيزها را بزرگتر، پيچيده تر و خشن تر کند؛ براي حرکت در جهت عکس، به کمي نبوغ و مقدار زيادي جرات نياز است.
فرق بين نبوغ و حماقت اين است که نبوغ حدي دارد.
عاشق سفر هستم ولي از رسيدن متنفرم.
من هوش ِ خاصي ندارم، فقط شديدا کنجکاوم.
سعي نکنيد موفق شويد، بلکه سعي کنيد با ارزش شويد.
يکي از قويترين عللي که منجر به ورود آدمي به عرصهء علم و هنر مي شود فرار از زندگي روزمره است.
مثال زدن، فقط يک راه ديگر آموزش دادن نيست؛ تنها راه آن است.
حقيقت آن چيزي است که از آزمون تجربه، سربلند بيرون آيد.
زندگي مثل دوچرخه سواري است. براي حفظ تعادل بايد حرکت کنيد.
اينشتين